سلام خوشگل مامان الهی مامان قربون بزرگ شدنت بره که من و بابایی داریم لمسش میکنیم و هر روز با هنرنمایی های جدیدت ما رو به وجد میاری از امروز جنگ ما برای از پوشک در اوردن شما شروع شده البته تابستان یکبار انجام دادیم که شکست خوردیم یک 2 ماهی بهت فرصت دادیم و امروز دوباره شروع کردیم که ایندفعه برای روز اول بدک نبود امیدوارم همینجوری بشه و چند روزه از دست پوشک خلاص شیم . عزیزک شیطون من چند روزی هر روز عچولی ( عروس) میشی اونم چه عروسی یک لباس تنت میکنی یکی هم رو سرت و از من میخوایی باهات تانگو برقصم عزیز جون اینا رو از کجا یاد گرفتی . بابایی میگه خودت یاد میدی ولییی من کجااااااااااااا رقص تانگو کجااااااااااااااااا همش تاثیر ماهواره است &nb...